جاده چالوس
سلام آرامش زندگی این پست مربوط میشه به آخرین روزهای شهریور ماه یعنی شنبه بیست و نهم که مامانی و چند تا از دوستاش با هم رفتیم جاده چالوس ماجرا از این قرار بود که چند وقتی بود که وقتی با دوستام دور هم جمع میشدیم تصمیم داشتیم یه روز بریم بیرون از صبح تا غروب ولی هر جور برنامه میریختیم هماهنگ نمیشدیم برای هر کس تو تاریخهایی که میگفتیم برنامه داشتن که همشونم حق داشتن و نمیتونستن برنامه هاشون بهم بریزنن تا اینکه یه روز قرار گذاشتیم رفتیم پارک تا هم بچه ها بازی کنن و هم ما برنا مه ریزی کنیم و بالاخره طلسم شکسته شد و برای شنبه هماهنگ شدیم و ساعت هفت صبح قرار گذاشتیم و همگی با هم رفتیم جاده چالوس....... خیلی خوش گذشت واق...